میم،صاد

الف لام میم صاد

میم،صاد

الف لام میم صاد

میم،صاد

الف لام میم صاد...کتابى است که به سوى تو فرو فرستاده شده است، پس نباید از آن تنگدلى یابى، تا بدان هشدار دهى، و پندآموزى براى مؤمنان باشد.

سوره اعراف. آیات اول و دوم

خوزستان:تراژدی بازسازی

چهارشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۳، ۰۸:۳۸ ب.ظ

هوالقادر


«نیستان»اولین تجربه جدی من،یا بهتر است بگویم ما، در حوزه نشریات دانشجویی است. نشریه رسمی کنگره شهدای دانشگاه صنعتی شریف که چندسالی بود منتشر نمی شد و حالا ما داریم منتشرش می کنیم. بهانه اش هم،در پیش بودن اردوی راهیان نور ِ دانشگاه است. 


سعی کرده ایم نشریه را با نگاهی «ملی» به دفاع مقدس طرح ریزی کنیم. یعنی توجه به نقش همه اقشار ایرانی در دفاع مقدس.


مطلبی که در ادامه می آورم،گزارشی ست به قلم بنده درباره وضعیت بغرنج خوزستان در سالهای پس از جنگ...گزارشی که در شماره اول «نیستان»منتشر شد.


خوزستان:تراژدی بازسازی

گمان نمی کنم هیچ نقطه ای از این کشور،به اندازه خوزستان با «خاک»گره خورده

باشد. سرزمینی که در سالهای دهه جنگ، تمام ایران را در خودش خلاصه کرده بود. با

آغاز هر عملیات در این خطه، قلب تمام مردم ایران به تپش می افتاد، هر پیروزی برای

همه مردم خوشحال کننده بود و هر شکست،همه را ناراحت می کرد. خوزستان دهه

شصت، چکیده ی تمام ایران بود. و از این روست که جمعیت خرمشهر ِ خرداد 61 را

سی و شش میلیون نفر(به عدد ِ تمام مردم ایران در آن روزها) گزارش می کنند.

خوزستان، تمام خاک ایران بود در آن سالها و خاکش،نمادی از مام میهن.


این روزها اما خاک،جور دیگری با خوزستان ِ مقاوم عجین شده است.خاکی که این

روزها بر سر مردم خوزستان آوار شده، نه بوی مقاومت دارد، نه رنگ ایثار! خاک ِ

ناخوانده ای­ست از کشور همسایه ی غربی. خاکی  که حالا مخل حیات و مانع ِ نفس

کشیدن مردم خوزستان شده است. انگار مقاومت را از روز ازل، در تقدیر مردم این

خطه نوشته اند. یا در برابر دشمن بعثی،یا در برابر ریزگرد عربی!


حکایت ریزگرد­ها و خوزستان البته چیز جدیدی نیست. چندسالی می شود که گاه و

بیگاه،هوای اهواز گرفته می­شود و تنفس،ناممکن! چرا؟ به دلایل گریز ناپذیر زیست

محیطی. به دلیل اقلیم خشک خاورمیانه. به دلیل سدسازی های بی رویه ترکیه بر روی

دجله و فرات. به دلیل بی ثباتی سیاسی در عراق و عدم اجرای صحیح مفاد قرارداد

زیست محیطی ایران و عراق و نبود مدیریت مناسب  در کشور همسایه.  به علاوه

چندین عامل داخلی. مثل نبود مدیریت صحیح بر منابع طبیعی،خشک شدن دریاچه ها

و کاهش آب رودخانه ها. و  از همه مهم تر،سوء مدیریت جاری در حوزه محیط زیست.

ربطی به دولت مهرورز یا اعتدال گرا هم ندارد. سازمان حفاظت از محیط زیست همیشه

در حاشیه ­ی دولت ها بوده است. این وسط اما، گوشت قربانی مردمی هستند که

سالهاست سخت نفس می­ کشند. مردمی که باید خودِ همین ریزگرد­ها صدایشان را به

پایتخت برساند.مردمی که در هوایی 66 برابر آلوده تر از استاندارد جهانی، زیست می­

کنند.


مشکلات خطه جنوب(خاصه خوزستان)پس از جنگ البته فقط به ریزگرد و هوای آلوده

خلاصه نمی شود. خوزستان برای محمد رضا پهلوی و طرح های جاه طلبانه اش،

جایگاه خاصی داشته است. آبادان و خرمشهر ِ دهه پنجاه از مهم ترین  بنادر تجاری

آسیا بوده اند و هنوز پیرمردان خرمشهری،خاطره حضور کارگران خارجی(از جمله

فلیپینی و هندی) در بندر ِ رویایی دهه پنجاه را به یاد دارند. رونق آن روزهای جنوب

البته با آغاز جنگ،تمام می شود. جنگ، درست همان خطه را هدف گرفته است.

صدام،خرمشهر را «محمره» و آبادان را «عبادان»می نامد و رویای کنترل این دو بندر و

تسلط بر تجارت ِ دریایی از راه خلیج فارس را در سر می پروراند. اما جوانان ِ

جنوبی،رویای مردک ِ دیکتاتور را بر باد می دهند و تا آخرین نفس، می ­جنگند. جنگی

که کمترین خسارتش،نابودی ِ تقریباً کامل ِ آن جلال و شکوه ِ سالهای قبل جنگ است.


جنگ تمام می شود. رزمنده ها به خانه هایشان باز می گردند اما جنوبی ها باید به کجا

برگردند؟به شهرهایی که حالا دیگر نیستند؟ دولت ها یکی پس از دیگری سر می

رسند. با وعده های  بسته بندی شده و شیک. با وعده­ی بازسازی.هرکدام به

مدل  ِخودشان. اما ربع قرن از پایان جنگ می گذرد و هنوز در رسانه ها می­خوانیم:


« هیچ دولتی در بازسازی شهرهای جنگ‌زده موفق عمل نکرد.»*


«برای بازسازی شهرهای جنگ‌زده در ۶ دولت پس از جنگ وعده‌هایی داده و مبالغ

عظیمی نیز هزینه شد. اما بازسازی بی‌حساب و کتاب این شهرها باعث شده که تقریبا

هیچ کدام‌شان نتواننند به جایگاه لااقل ۳۰ سال قبل خویش بازگردند و به عنوان نمونه

خرمشهر، هنوز رنگ و بوی زیبایی به خود نگرفته و در بسیاری از زیرساخت‌‌ها و

امکانات اولیه زندگی، مشکلات فراوانی دارد. اینجاست که اغلب مردم و مدیران استان و شهرستان پروژه بازسازی خرمشهر را یک طرح شکست خورده معرفی می‌کنند.»*

«خرمشهر هنوز مملو از ساختمان‌های نیمه کاره است.»*


« خرمشهر قبل از جنگ پنج بیمارستان داشت و اکنون تنها یک بیمارستان دارد.»*


آبادان هم البته روزگار بهتری از خرمشهر ندارد. شهری که مردمش،راه و رسم شاد

زیستن را خوب می دانند و لبخند از لبانشان محو نمی شود. اما در پس این لبخند

ها،واقعیت های تلخی نهفته است:


« در بخش احیا و ایجاد زیرساخت‌‌هایی مثل آب، برق، گاز، تلفن، فاضلاب، راه‌های

ارتباطی، راه‌آهن و فرودگاه تنها ۵۰ درصد کارها انجام شد و تکمیل نشدن این بخش

ضربات جبران ناپذیری بر پیکره این شهرها و مناطق جنگ‌زده وارد کرد، به‌گونه‌ای که

زندگی در مناطق جنگی هم‌‌اکنون با مشقت‌های فراوانی همراه است در حالی‌که پیش

از آغاز جنگ، شهرهای آبادان و خرمشهر بهترین شهرهای ایران برای یک زندگی بدون مشکل بودند.»*


« وضع آب و برق در این شهر چندان مساعد نیست و لزوم توجه به آن و رفع مشکلات

در این خصوص از سوی دولت و مسئولان وزارت نیرو به شدت احساس می‌شود.»*

***


سوسنگرد،دزفول،اندیمشک،هویزه و.... خوزستان از این «خاک»ها کم ندارد. خاک هایی

که بوی بهشت می­دهند.بوی مقاومت و حماسه. اما مردم این خطّه تا کی باید چوب

ندانم کاری ها و سوءمدیریت های دولتمردانشان را بخورند؟تا کی باید صبر کنند؟

چقدر باید به انتظار امکانات بنشینند؟


آنچه که امروز بر این سرزمین می رود، شایسته مردم صبور و مقاومش نیست.

خوزستان،شایسته مهربانی بیشتری­ست. باید خطاب به مسولین کشور گفت: هوای

خوزستان را داشته باشید.

 


 

*:اقتصاد ایران آنلاین www.eghtesadeiranonline.com//

 




۹۳/۱۲/۱۳
محمدصالح سلطانی

نظرات  (۱)

یاد وقت هایی افتادم که در سال دوم دبیرستان کلاسارو می پیچوندم و از شدت بیکاری در راهرو کلاس ها می ایستادم و ماتونیا می خاندم ...
اوایل از سر بیکاری بود اما به مرور علاقه مند شدم ...
مقالاتی مثل مقاله ی حال و هوای آن روز های لیبی و قذافی و ...
پاسخ:
ممنون که خاطرات خوش آن سالها را یادآوری می کنی...هرچند مجهولی!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">