این هم گزیده از یکی از سخنرانی های اوست. انگار همین امروز این حرف ها را زده باشد. بس که تازه اند و به روز... مگر یک انسان، چقدر از زمانه اش جلوتر می توانسته باشد...؟
آیا ما فقط مکلف به تماشا و مرور واقعه هستیم؟ خواهش میکنم فکر کنید و پاسخ مرا دهید که امروز وظیفۀ ما چیست؟ آیا وظیفۀ ما بیش از تماشای واقعه نیست؟ حسین به عبیدالله بن حر جعفی میگوید: «به خدا سوگند آنکه صدای ما را بشنود و ما را یاری نکند، خداوند او را در آتش جهنم میاندازد.» یعنی فریاد و ندای حسین آن هنگام که میگوید: «آیا یاریگری هست مرا، آیا...» حسین میگوید آنکه «هل من ناصر ینصرنی» را بشنود و یاری نرساند، در آتش جهنم است. خب، ما صدای حسین را شنیده ایم. نگویید که حسین کشته شد و همه چیز تمام شد. حسین برای چه چیزی کشته شد؟ برای دین کشته شد، برای حق، و برای اهداف حق. بنابراین، اهداف حسین پابرجاست. حسین ابداً به طور عموم از این موضع ما در منطقه و کشور راضی نیست. آیا حسین میپذیرد که موضع ما در برابر یهود خواری و سستی باشد؟ آیا حسین میپذیرد که سرزمین فلسطین و قدس جولانگاه توطئه و فساد یهود باشد؟ طبیعتاً، خیر. حسین برای اهدافش بر ما فریاد میکشد و یاری میطلبد. موضع ما چیست؟