فکر کن...فکر کن این همه زبان روزه دار،این همه سر ِ داغ شده از گرما، این همه تن ِ خسته،وقتی یک صدا فریاد بزنند مرگ بر اسراییل، وقتی فریاد بزنند مرگ بر امریکا؛ صدایشان به آن بالا نمی رسد؟ یقین دارم که می رسد. اتفاقی نمی افتد؟ یقین دارم که می افتد. در محور زمان، که برای ما نادیدنی ست و برای عرشیان دیدنی، سقوط امپراتوری شرارت نزدیک است...وقتی میلیون ها زبان روزه دار فریاد بکشند، مگر می شود صهیونیسم توان تنفس پیدا کند؟ مگر می شود ردی از ننگ جنایت بر پیکره ی زمین بماند؟ نمی شود. و من امروز،وقتی این همه تن ِ خسته و زبان ِ روزه دار را دیدم، یقین کردم که
"صبح نزدیک است"
۰ نظر
۰۳ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۴۴