میم،صاد

الف لام میم صاد

میم،صاد

الف لام میم صاد

میم،صاد

الف لام میم صاد...کتابى است که به سوى تو فرو فرستاده شده است، پس نباید از آن تنگدلى یابى، تا بدان هشدار دهى، و پندآموزى براى مؤمنان باشد.

سوره اعراف. آیات اول و دوم

فیروزه

پنجشنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۳، ۰۳:۵۸ ب.ظ

هوالقادر

 

فیروزه


وارد جاده که می شویم،گنبد فیروزه ای از دور خودش را نشان می دهد. مدتهاست که به اینجا نیامده ام. و حالا اردوی دانشگاه، بهانه ای شده برای حضور دوباره ام. نسبت به چند سال قبل، مسجد بزرگتر شده. صحن جدیدی ساخته اند که مناره هایش شباهت بسیار زیادی به مناره­ های مسجد الحرام دارد. شاید به امید اینکه حضرت از اینجا ظهور کند! 

رنگ غالب فضا،فیروزه ای ست. عجیب آرامش بخش است و دلچسب. خاصه وقتی که همراه می شود با نوای لطیف آل یاسین:« السلام علیک یا خلیفه الله و ناصر حقه...»

جمکران، حال خوبی دارد. مسجد آرام و شیرینی ­ست. با جلوه ی خاصی از امید. امید به آمدنش:«دل بی تو به جان آمد،وقت است که باز آیی...»

احساس می کنم حضور ما در اینجا،آن هم در روز نهم ربیع الاول(که تنها و تنها مناسبت شیرینش را آغاز امامت حضرت حجت می دانم و نه چیز دیگر!)، در مسجد انتظار،اتفاقی نیست. همزمانی ِ اردوی ِ قم ِ ما  با این ایام، و حضور ِ شب جمعه ای ِ ما در مسجد جمکران تصادفی نبوده.این بهترین عیدی ما از حضرت خواهد بود،اگر سنگ بنای گروهمان را با نام حضرت قائم بگذاریم...پیشنهادش را به علی می دهم. او هم در جمع مطرح می کند و نام هسته ­ی فکری-فرهنگی ِ دانشجویان ورودی 93 دانشگاه صنعتی شریف،می شود انصار المهدی(عح) .

***

دو ماهی از آغاز سال تحصیلی می گذرد. رفاقت ها کم کم دارند قوام می گیرند. مرز ها کم کم هویدا می شوند. آدم ها کم کم از لایه های رودربایستی و تعارف خارج می شوند و «خود واقعی» شان را نشان می دهند. گروه­ های دوستی شکل می گیرند و اگر در روز های اول، دختران هم دوره ای «خانم نام خانوادگی» بوده اند، حالا برای بعضی ها«نام کوچک» شده اند. عکس ها کم کم در گروه ها به اشتراک گذاشته می شوند. کوه،شهربازی،  یا جشن تولد. فرقی نمی کند. حلقه­ ها تنگ ­تر شده اند و حریم ­ها بی­ رنگ تر! چراغ های خطر روشن شده اند.

نمی توانیم ساکت بنشینیم و نگاه کنیم. این طور دوستی کردن ها و گردش رفتن ها مورد تایید هیچ کداممان نیست. مشکل این است که ما نمی توانیم همدیگر را پیدا کنیم! آنها بر باطل خود متحد اند و ما از حق ِ خود پراکنده ایم! «بچه مذهبی ها» همدیگر را پیدا نکرده اند. راحت بگویم،شاید هنوز خودشان را هم پیدا نکرده باشند در برابر ِ این شوک ِ یکباره ­ی بی قید و بندی. که گریبان تعدادی از هم دانشگاهی ­ها را گرفته است...

کار را از داخل دانشکده شروع می کنیم. در یک عصر ِ آذری. در یکی از «مدرس» های حوزه دانشجویی دانشگاه دور هم جمع می شویم. ما؟ «بخشی از» بچه مذهبی­ های ورودی 93 دانشکده صنایع. دغدغه­ ها،انگار که  منتظر یک اشاره بوده باشند،بیرون می ریزند. حرف ها گل می اندازند. بچه ها یکی یکی نقد خودشان به فضای عمومی دانشگاه را مطرح می کنند. و من می گویم از شتابی که تعدادی از رفقایمان در جمع آوری گناه داشته اند. و  سکونی که ما داشته ایم در این چند ماه. یکی از مشاهدات شخصی اش می گوید. از زوال ِ برخی آدم ها. که شیطان ِ دانشگاه بلعیدتشان... و همانجاست که تصمیم می گیریم«بچه مذهبی ها» را دور هم جمع کنیم. تا خودمان را پیدا کنیم.

یکی دو برنامه تفریحی ِ سالم هم می گذاریم. پاتک به آن یکی گروه. بنایمان بر جذب حداکثری­ست اما بعضی­ ها هیچ راهی برای جذب نگذاشته اند! ترم اول دارد تمام می شود. هنوز ورودی های 93 منسجم  نشده اند. اینجاست که قم به یاری مان می­ آید! یکی یکی همدیگر را خبردار می کنیم. اردوی قم. در آخرین روزهای ترم اول برگزار  می­ شود. اردویی حدوداً بیست و چهار ساعته با هدف ِ دور هم جمع شدن ِ ورودی جدید های  مذهبی.

اردویمان بیشتر شبیه سلسله جلسات یک حزب نوپاست. مهمان های تراز اول و خوبی داریم. امیرحسین(که روزگاری دانشجوی شریف بوده و حالا طلبه­ ی شریفی در حوزه­ ی قم است)برایمان از تجربیات ِ روزهای شریفی بودنش می گوید. حاج آقا هم  برایمان از «برج میعاد» حرف می زند. و راهی که یک جوان،باید برای رسیدن به آرمان­ ها طی کند. خودمان هم یک عالمه حرف داریم برای هم. از فضای دانشکده هایمان،و خلا هایی که حس می کنیم،و کارهایی که باید بکنیم. هدف؟ اینکه «بچه مذهبی ها» بشوند الگو. بشوند دانشجوهای نمونه و شاداب و تراز دانشگاه. که جاذبه داشته باشند برای سایرین. که رهبری کنند فردای دانشگاه را...

به زیارت بانوی قم هم می رویم. و بعد، در غروبی که می ­چسبد به شب جمعه، مهمان جمکران­یم....

***

انصار المهدی(ع) اول راه است. کارهای زیادی داریم برای انجام دادن. اما در همین زمان کوتاه هم، انصارالمهدی به برکت نام پر برکت حضرت، تاثیرات خوبی در میان ورودی های 93 داشته.روز به روز به تعداد ِ اعضای گروهش در«تلگرام»افزوده می شود، و به زعم برخی از قدیمی های شریف:«جمع نود و سه ای ها با بقیه دوره ­ها فرق دارد....»

احساس می کنم «انصار المهدی(ع)» نام خود را به تاریخ دانشگاه،پیوند خواهد زد. به دعای حضرت انشاالله.

 

 

 

 

 

 

 

 

۹۳/۱۱/۰۲
محمدصالح سلطانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">