میم،صاد

الف لام میم صاد

میم،صاد

الف لام میم صاد

میم،صاد

الف لام میم صاد...کتابى است که به سوى تو فرو فرستاده شده است، پس نباید از آن تنگدلى یابى، تا بدان هشدار دهى، و پندآموزى براى مؤمنان باشد.

سوره اعراف. آیات اول و دوم

تکفیر ِ ایرانی

جمعه, ۱۴ آذر ۱۳۹۳، ۰۶:۳۰ ب.ظ

 

تکفیر: نسخه­ ی داخلی

« ما مسئول کشته شدن شیعیان نیستیم اگر تمام جوانب رو رعایت بکنیم.»

این را در پاسخ به من نوشت. وقتی به او گفتم لعن ِ علنی ِ مقدسات اهل سنت توسط برخی از شیعیان، باعث افزایش کینه ی وهابیون و تکفیری ها نسبت به تشیع می شود و خطراتی برای برادران شیعه­ی ما در سایر سرزمین های اسلامی به وجود می آورد. به او گفته بودم که همین الان،که جنابعالی در نهایت آرامش نشسته­اید در منزل خود، شیعیان ِ عراق،سوریه،پاراچنار ِ پاکستان ، و عربستان در ناامنی و اخنتاق به سر می برند، و جلسات ِ لعن و نفرین ِ شما و دوستانتان،بهانه ی خوبی دست وهابیون برای آزار شیعیان می دهد. که جوابش،همان بود که در بالا آمد.منظورش از «رعایت تمام جوانب» هم، برگزاری جلسات «لعن» در فضای خصوصی بود. در ادامه،هرچه خواستم به او بفهمانم که در دنیای امروز، فضای خصوصی تنها شامل «دل» می­شود؛ گوشش بدهکار نبود و در جواب من می نوشت:« هل الدین الا الحب و البغض؟»

***

شبکه های مجازی، علی رغم تمام نکات منفی و اثرات مخرّبشان، یک مزیت ِ بسیار مهم دارند: آدم ها در شبکه­های اجتماعی، خودشان را راحت، و بدون ترس از عوامل بیرونی بروز می دهند. بدون سانسور حرف می زنند و برای بیان حرف دلشان، ترسی ندارند. و این، شناخت آدم ها را راحت تر می کند!

«ک» را در وایبر دیدم. خیلی اتفاقی. هردو عضو یک گروه مذهبی بودیم. کاری با هم نداشتیم و صرفاً مخاطبان محتوای آن گروه-و گاهی تولیدکننده ی محتوا-بودیم. تا روزی که به واسطه­ی پیام یکی از اعضای گروه، بحثی ایجاد شد درباره ی لزوم لعن ِ خلفای اول تا سوم. و آنجا بود که به چشم دیدم برای بعضی ها، انگار تنها چیزی که مهم است، خودشان است!

من ک را یک فرد نمی بینم. او، نماینده ی قشر خاص، غریب و احتمالاً خطرناکی از شیعیان ِ ایرانی است. روی دیگر ِ سکه ی افراط.نسخه ی شیک ِ طالبانیسم. که اسمشان را می گذارم: شیعیان ِ تکفیری!

بحث با ک، بخشی از دغدغه های قدیمی و همیشگی من را زنده کرد. دغدغه ای که با چند مشاهده شروع شد. مشاهده­ی حضور برخی آشنایان مان در مراسمی به نام «عمرکشون» به هدف ِ گرامیداشت ِ سالروز ِ قتل عمر بن خطاب، که از شخصیت های مورد احترام اهل تسنن است. فارغ از مسائل تاریخی و بحث های گسترده ی فقهی درباره ی ماجرای خلافت ِ پس از پیامبر، برگزاری چنین مراسمی قطعاً باعث ایجاد حساسیت در میان ِ توده­ی مسلمانان ِ اهل سنت می شود. و آنها را نسبت به شیعه، بدبین می کند. همین مساله باعث شد که رهبر انقلاب،برگزاری چنین مراسمی را حرام اعلام کنند. از آن فتوا به بعد، دیگر به یاد نمی آورم کسی از آشنایمان «عمرکشون» بگیرد یا ما را به آن دعوت کند. اما هنوز در دل ِ عده ای، حسرت ِ برگزاری ِ این مراسم، و فریاد ِ بلند «لعنت شیعه به اولی/دومی/سومی» وجود دارد. افرادی مثل ک، ت، و ح.همانها که داشتند من را به خاطر اینکه گفتم لعن ِ خلفای اهل سنت نکنید، می خوردند!

گروه خاصی از شیعیان ِ ایرانی، که عمدتاً ساکن تهران یا شهر های بزرگ هستند و البته عموماً مکنت ِ مالی ِ قابل توجهی نیز دارند، در این قماش قرار می گیرند. قماش آدم هایی که تمام ِ تشیع شان به لعن خلاصه می­شود و دین را «فقط» در حب و بغض می بینند. آدم هایی که اگر –به گمان خودشان- تمام جوانب را رعایت کرده باشند، دیگر حق دارند هرکاری می خواهند بکنند و مسئولیتی در قبال ِ برادران ِ در تنگنایشان ندارند.

شیعیان ِ تکفیری،  در زمره ی مخالفین جدی ِ جمهوری اسلامی نیز قرار می گیرند.به هر حال نظام اسلامی، سخت در تلاش است تا با تقریب فرق اسلامی و حفظ وحدت بر محور مشترکات، اندکی از حجم ِ خون های ریخته شده در بلاد اسلامی بکاهد. از این رو، با لعن و بی احترامی به مقدسات اهل سنت، به شدت مخالفت می­کند و به جای تکفیر، راه تدبیر را برگزیده است. که این برای دوستان ِ مرفه ِ ما، سنگین  است!

شاید بتوان خاستگاه تکفیر ِ این افراد در بنیان های فکری ِ انجمن حجتیه جستجو کرد. انجمنی که پیش از انقلاب و برای گسترش معارف شیعی تاسیس شد و در عمل، تبدیل به مهم ترین پایگاه«تشیع سکولار» یا به قول آقای رحیم پور «تشیع انگلیسی» شد. تشیعی بدون رنگ ِ ولایت و حکومت. یک تشیع ِ درون گرا و عرفان نما! و همین حجتیه ای ها، بعد ها به مخالفت با جمهوری اسلامی پرداختند. مخالفتی که ریشه در نفی ِ تشکیل ِ حکومت ِ اسلامی در زمان غیبت، و سکوت ِ شیعه در امر سیاست داشت.

ک،ح و ت شاید هرگز اسم حجتیه به گوششان نخورده باشد، اما فی الحال دارند از تفکر ِ آنها حراست می کنند. آنهایی که شیعه را یک گروه ایزوله، و منفک از سایر بلاد می بینند. و فراموش می کنند که در عالم اسلام، شیعه، اقلیت محض است و از جمعیت ِ یک میلیارد و خرده ای ِ مسلمین ِ عالم، شاید آن «خرده ای» هم بزرگتر از جمعیت شیعیان باشد. و این، وظیفه ی یک شیعه را سخت تر می کند. چرا که باید ضمن حفظ احترام سایر فرق، نماینده ی شایسته ای برای برحق ترین فرقه ی اسلامی باشد...

در آخر اینکه این گفتار ِ جستار گونه­ی پراکنده، ماحصل افکار ِ پر جنب و جوش ِ این روزهایم بود درباره ی گروه خاصی از شیعیان، که باید جدی گرفته شوند و درباره شان،کار شود. گروهی که نبض بسیاری از مدارس ِ خوب و اسم و رسم دار ِ تهران در دست آن است. گروهی که به خاطر ِ خاستگاه ِ مرفه نشینش، بسیار قابلیت ِ جذب ِ نیرو دارد و می تواند با عَلَم ِ «دین از سیاست جداست.» و ادعای کسب احترام برای دین، اعتباری در نزد جوانان فراهم کند. باید مراقب ِ تکفیری های داخلی هم باشیم. آنها که گمان می کنند شیعه باید لعن کند، لعن علنی کند،تا فیلم لعنش را بگیرند و در مناطق ِ افراطی نشین، با بهره برداری از آن، سر ِ شیعه را ببرّند!

حالا چند روزی هست که به واسطه ی یقین در اسرائیلی بودن ِ وایبر، از آن بیرون آمده ام. احتمالاً دیگر ک و ح و ت را نخواهم دید. نمی دانم. فقط امیدوارم یک روزی بفهمند که «شیعه تدبیر دارد،نه تکفیر!».

 

۹۳/۰۹/۱۴
محمدصالح سلطانی

مذهب

نظرات  (۱)

۲۰ آذر ۹۳ ، ۱۲:۲۰ ویسپار آریانا
موافقم. این حب و بغض اگر واقعا در اون افراد وجود داره، باید فرم عملی پیدا کنه نه صوری و کلامی.

این دوستان اگه اونقدر نفرت دارن از خلفای سه گانه، با توجه به تمول مالی شون (اینطور که میفرمایی) برن به جمعیت سنی جهان حماقتشون و دیدگاه غلطشون رو ثابت کنن. برن شبکه شیعی تاسیس کنن. برن مردم رو از دیدگاه خودشون برگردونن.
فحاشی بغض نیست. بغض نمایی ست...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">